حکایت کودک هوشیار از سندبادنامه بزرگی
حکایت کودک هوشیار از سندبادنامه بزرگی به عقل است نه به سن
حکایت کودک هوشیار: در زمان قدیم سه نفر که کارشان پیلهوری بود، یعنی از یک آبادی جنس میخریدند و برای فروش به آبادی دیگر میبردند، در بیابان گرفتار راهزنان شدند و دزدها همه اجناسشان را گرفتند و آنها را با یک پیراهن و زیرجامه رها کردند….
این سه نفر که نمیخواستند دستخالی به وطن خودشان برگردند وارد شهری غریب شدند و با خود قرار گذاشتند که باهم کار کنند و کم خرج کنند و مقداری پول پسانداز کنند و بعدازاینکه سرمایهای پیدا کردند مانند سابق به کار خودشان بپردازند و با سر و سوغات و جنس و پول پیش خانوادهشان برگردند.
در شهر غریبی شب او
https://www.khabarfoori.com
khabarfoori.com
Sat, 15 Mar 2025 06:56:57 +0000
info@khabarfoori.com (khabarfoori)
۱۰:۳۳:۰۷ ,۱۴۰۳/۱۲/۲۵
صفحه در منبع